نگاهي به محيط زيست از ديدگاه قرآن کريم


 

نويسنده:الهام اسراري، مهرداد آرام




 

چکيده
 

بشر همواره از معنويت و فرهنگ ديني تأثير پذير بوده و زندگي خود را بر اساس آن استوار نموده و کوشش کرده است تا جايي که براي او امکان دارد اصول زندگيش را بر اساس آن قرار داده و ملاک هاي خود را از اين طريق به دست آورد. نگرش او به محيط زيست به عنوان يکي از مسائل حياتي ، تا ميزان زيادي نتيجه ي تأثيرپذيري انسان از فرهنگ هاي آسماني است . از اين رو آگاهي يافتن از ديدگاه هاي اين اديان به معناي ريشه يابي اين اقدامات حمايتي است.
حفاظت از محيط زيست به معناي عدم بهره برداري يا حتي کمتر استفاده کردن از منابع طبيعت نيست، بلکه استفاده بهينه و عاقلانه از طبيعت است که همواره مورد تأکيد کارشناسان بوده است . اسلام به عنوان ديني که وراي زمان و مکان مي تواند نيازهاي بشر را در همه اعصار پاسخ دهد ، حاوي مفاهيم ، تعاليم و راهکارهاي کاملي در خصوص چگونگي مواجهه و هماهنگي با پديده هاي زيست محيطي مي باشد. تحقيقات دانشمندان علوم ديني در جهان نشان مي دهد که تمامي اديان الهي به حفاظت از محيط زيست توجه داشته اند ، اما دين اسلام دستورات مشخص و مؤکدي در اين راستا دارد. بررسي متون و مستندات مختلف دين اسلام ، نشانگر وجود ديدگاه هاي مشخصي در راستاي حفاظت از محيط زيست و منابع طبيعي است.

مقدمه
 

با نگاهي به آيات و روايات و سيره ي اهل بيت (ع) روشن مي گردد که هيچ مکتبي مانند اسلام به طبيعت و محيط زيست اهميت نداده است . از سوي ديگر ، قرآن کريم در بسياري از آيات ، انسان ها را به مطالعه طبيعت و عناصر آن فراخوانده است . همچنين بسياري از سوره هاي قرآن کريم به نام يکي از عناصر طبيعت خوانده مي شود، مانند سور شريفه بقره ، رعد ، نحل ، نور ، عنکبوت ، نجم ، فجر ، شمس ، حديد ، ليل ، قمر ، تين ، ناس و... . خداوند منان، سرنوشت بشر را به گونه اي رقم زده است که در دامان طبيعت رشد کند و به آن نيازمند باشد . طبيعت به شکلي خلق شده است که در خدمت انسان باشد و نيازهاي او را برطرف کند. با در نظر رفتن اين نکته که به حکم قرآن کريم همه چيز در جهان آفرينش بر پايه ي نظم و عدالت استوار است و هر چيزي به اندازه لازم آفريده شده است ، (قمر ، 49) اين نتيجه به دست مي آيد که نابساماني هاي موجود در طبيعت و آلودگي هاي زيست محيطي ناشي از بهره وري نادرست از طبيعت و منابع آن است . فعاليت هاي انسان براي رسيدن به رفاه و توسعه اقتصادي و اجتماعي ، خود باعث تخريب محيط زيست شده است. اين تخريب آنچنان در وضعيت آب و هواي کره زمين ، دگرگوني ايجاد کرده که سلامتي و حيات او و ساير موجودات زنده را به خطر انداخته است. شرايط به وجود آمده به حدي وخيم است که امروزه از آن به عنوان «بحران محيط زيست» ياد مي شود . براي رهايي از اين بحران بايد به اصول اخلاقي و متون ديني بويژه اسلام مراجعه کنيم ، زيرا مبناي پيدايش بحران زيست محيطي کنوني ، بحران اخلاق در ميان انسان هاست .
در قرآن کريم از نابود کردن و تخريب محيط زيست به عنوان اعتداء (تجاوز) نام برده شده است و بر اين اساس کساني که رفتار ناشايست نسبت به محيط زيست داشته باشند، از رحمت و محبت خداوند محروم خواهند بود.(مائده ، 86) درست است که خداوند طبيعت را مقهور انسان آفريده و ا نسان را به عنوان جانشين خود در زمين قرار داده است ، اما اين به آن معنا نيست که او آزاد باشد تا هر گونه که مايل است رفتار کند. انسان در برابر خداوند و تمامي آفرينش مسئول است . او بايد در برابر اراده ي خداوند تسليم باشد و با صلح و صفا در کنار طبيعت زندگي کند. به عبارت ديگر ، انساني که جانشين خداوند در زمين است بايد همواره در راه حفظ و سلامت طبيعت بکوشد.
دين پژوهان اعلام کرده اند که توجه به ارزش هاي اخلاقي و مذهبي ، تضميني براي حفاظت از محيط زيست است . آنها معتقدند که انسان ها علاوه بر اجراي قوانين بايد استاندارد هاي اخلاقي را نيز مراعات کنند تا به اهداف پايدار خود دست يابند . در دين اسلام حفاظت از محيط زيست که نسل امروز و نسل هاي بعدي بايد در آن حيات اجتماعي رو به رشدي داشته باشند، يک وظيفه ي ديني تلقي مي شود. خداوند، طبيعت را هدفمند و هدفدار خلق و تمام مخلوقات را به لحاظ کميت و کيفيت به اندازه و متناسب آفريده است . مؤيد اين جمله را گفتار خداوند در قرآن کريم است که مي فرمايد: «ما هر چه آفريديم به اندازه آفريديم». يا در جاي ديگر مي فرمايد که «زمين را هم بگسترديم و در آن کوه هاي عظيم برنهاديم و از آن هر گياه و نيک ، متناسب و موافق حکمت و عنايت برويانديم.» جهان هستي از نظم دقيقي برخوردار و تمامي مخلوقات در تعادل و تناسب و به اندازه آفريده شده اند و هر يک از اجزا و عناصر خلق شده در بقاي اين کره ي خاکي و در نتيجه در ادامه ي زندگي انسان نقش دارد؛ بنابراين هر تغيير نابجا و زيان رساندن به هر يک از اجزاي اين سيستم عظيم ، سبب به خطر افتادن حيات هستي مي شود. دين مبين اسلام مملو از توصيه هاي حفاظت از آنچه که خدا خلق کرده است مي باشد و اين به مفهوم حفاظت از محل زيستن مخلوقات و يا همان حفاظت از محيط زيست است.
بدون شک محيط زيست سالم يکي از نعمات الهي و بخشي از نظام خلقت مي باشد که ريشه در جهان بيني توحيدي دارد؛ يعني جهان و هر آنچه که در اوست ، تصويري از خداوند واحد است. در اسلام هر گونه رفتاري که منجر به فساد در عرصه محيط زيست شود نهي شده است ، چرا که خداوند بارها در قرآن کريم درباره ايجاد فساد در روي زمين هشدار داده است . از اين روست که حکومت اسلامي ، کردار انسان را در مواجهه با محيط زيست ، نظارت و کنترل کرده و علاوه بر تنبيه افرادي که به محيط زيست آسيب مي رسانند، به آنهايي که از نتيجه سوء کردارشان بر محيط زيست بي خبرند هشدار مي دهد.
اسلام بين انسان و محيط زيست ، جدايي قائل نيست و آنها را مکمل يکديگر مي داند، از اين رو دين اسلام کامل ترين سفارشات را براي حفاظت از محيط زيست دارد و تمامي جنبه هاي انساني را در ارتباطي هماهنگ و موزون با مسير الهي ، در قرآن کريم به تصوير کشيده است.
خوشبختانه کشور ما با قرار گرفتن در محل تلاقي فرهنگ اصيل ايراني و تعاليم عالي اسلامي از پتانسيل بالايي در زمينه حفاظت و حرمت محيط زيست برخوردار است . کتب ادبي ما سرشار از اشعار و تمثيل هايي است که بيانگر ارزش والاي طبيعت از ديدگاه ايرانيان به عنوان آيه ها و نشانه هاي شناخت و عشق به معبود است . آب ، نان و هر جزئي از طبيعت از ديدگاه ايرانيان تنها به عنوان منابع مصرفي محسوب نمي گردند بلکه نمونه هايي از رحمانيت ، قدرت و تدبير باري تعالي به حساب مي آيند . به همين دليل ايرانيان به نمک که ظاهراً فراوان ترين و کم ارزش ترين منبع طبيعي است قسم مي خورند ، نان را لگد نمي کنند و آلوده کردن آب را گناه مي شمرند.

مواد و روش ها
 

به منظور روشن کردن ديدگاه هاي اسلام درباره ي محيط زيست ، آنرا به چهار دسته ذيل طبقه بندي نموده و در ادامه به بحث در مورد آنها مي پردازيم:
1. حمايت از محيط زيست در اسلام
2. فقه و محيط زيست
3. اسلام و محيط زيست
4. اجتناب از آلودگي محيط زيست با توجه به دستورات ديني

1. حمايت از محيط زيست در اسلام
 

اسلام نشان دهنده ي طريقي براي زندگي است که ديدگاه جامعي نسبت به هستي، حيات انسان و روابط بين آنها دارد، انسان به منزله جزئي از هستي که هر يک از عناصرش مکمل ساير اجزاي مجموعه ي هستي است ، ارتباط ويژه اي از نظر بهره برداري و توسعه با ساير عناصر طبيعت دارد. حکت الهي مقدر کرده است که انسان وارث زمين شود، بنابراين انسان علاوه بر اينکه جزئي از جهان هستي است ، مجري دستور الهي نيز هست.
اسلام در کليه شئون و روابط انساني دخالت کرده و براي همه آنها مقرراتي وضع نموده است . ليکن اين بدان معنا نيست که براي هر موضوع با عنوان ويژه و متداول امروزي آن حکم خاصي مقرر داشته باشد. مساله محيط زيست نيز از همين قبيل است . به يقين در هيچ يک از منابع اسلامي به عنوان محيط زيست حکمي مطرح نشده است ولي بدون ترديد درباره ي آب ، زمين ، پاکي و ناپاکي ، آتش سوزي و مسائلي از اين قبيل ، آيات ، احاديث و احکام زيادي وجود دارد که به کمک آنها مي توان مقررات دقيقي براي مسائل محيط زيست به دست آورد . با اين وجود متأسفانه تاکنون در اين مورد از نظر اسلامي تحقيق و پژوهشي انجام نگرفته است .
از پيامبر اکرم (ص) روايت شده است که: «تحفظوا من الارض فإنها أمکم» يعني از زمين حفاظت کنيد به درستي که آن مادر شماست. اسلام براي نظافت و بهداشت اهميت فوق العاده اي قائل است و آن را از نشانه هاي ايمان مي داند.
خداوند متعال مي فرمايد: «إِنّا کُلَّ شَيءٍ خَلَقناهُ بِقَدَرٍ». (قمر ، 49) يعني ما هر چيز را به اندازه خلق کرديم . پس هر چيز مقدار و حدودي دارد و بايستي به طور صحيح و درست بهره برداري شود تا نابود و منهدم نگردد. چرا که اين ثروت هاي طبيعي فقط به اين نسل تعلق ندارد بلکه اين اندوخته ها به نسل هاي بعدي از ما نيز تعلق دارند.
اسلام نظر به زنده کردن زمين هاي موات و آباد کردن زمين دارد. در آيه 61 سوره هود آمده است: «...هُوَ أَنشَأکُم مِّنَ الأًرضِ وَ استَعمَرکُم فِيهَا...»؛ يعني خداوند شما را در زمين خلق کرد و شما را به عمارت و آباد کردن زمين گماشت . در اين رابطه پيامبر اکرم (ص) مي فرمايد: «ان قامت علي احدکم القيامه و في يده فسيله فليغرسها» ؛ يعني اگر قيامت برپا شود و در دست نهالي باشد بايد آنرا بکارد.
آب نيز به عنوان يکي از مظاهر طبيعت که بايد از آلودگي مصون بماند مورد توجه اسلام مي باشد. آيات ذيل از قرآن کريم اشاره به اهميت و نقش آب در زندگي بشر دارد.
آيه 30 سوره انبياء: از آب همه چيز را زنده کرديم . پس گياه و حيوان و انسان و زندگيشان به آب بستگي دارد.
آيه 164 سوره بقره: خداوند آب را نازل کرد و زمين مرده را به وسيله آب زنده کرد.
در واقع اگر اسلام بر حمايت عناصر اساسي در محيط زيست و حفاظت آنها تاکيد دارد به خاطر خير انسان و تأمين ضروريات و حاجت هاي انسان ، چه نسل حاضر و چه نسل هاي آينده مي باشد.

2. فقه و محيط زيست
 

فقه محيط زيست شامل بايد ها و نبايدهاي ديني در خصوص محيط زيست مي باشد . در خصوص فقه محيط زيست مي توان دو گونه بحث کرد:
1. تعريف فقه محيط زيست را از اساتيد فن خواستار شد.
2. از کتب متعدد فقهي و حديثي مانند جواهرالکلام و وسائل الشيعه و... که در بردارنده احاديث اهل بيت (ع) مي باشد ، مي توان مسائل جديد فقهي را استنباط نمود. اما در اين کتب ، چه ابوابي متناسب با محيط زيست وجود دارد؟
آيت الله مصباح يزدي در تفسير موضوعي خود در بحث حيوان شناسي ، خداشناسي واژه «سماعه» را به کار برده و آنرا به دو بخش تقسيم نموده اند:
سماعه ي مادي (محيط زيست) و سماعه ي معنوي . ايشان اشاره مي فرمايند که از خلقت آسمان ها و زمين بايد حفاظت شود. بايد توجه داشته باشيم که ميان تکوين و تشريع رابطه اي مستحکم وجود دارد . تکوين مربوط به آفرينش و خلقت مي شود و بحث تشريع مربوط به آفرينش و خلقت مي شود و بحث تشريع مربوط به فقه اسلامي و قانون گذاري. اگر جهان آفرينش و خلقت، برخلاف تشريع الهي و مباني فقه اسلامي بچرخد هر آينه نابود مي شود. اگر هماهنگي ميان تکوين و تشريع نباشد جهان نابود خواهد شد. بحث هاي پايه اي خلقت ، انسان شناسي و هستي شناسي ، اساس رشته فقه محيط زيست محسوب مي گردند. زاويه ي ديد دوم ، در خصوص فقه محيط زيست ، از ديد سياسي است . چون نظام ما اسلامي است و شوراي محترم نگهبان قوانين را از جهت عدم مخالفت با شرع، بررسي مي کند، لذا بايد مجموع قوانين زيست ، اصل پنجاهم قانون اساسي ، سند چشم انداز بيست ساله و برنامه هاي توسعه پنج ساله کشور را بررسي کنيم و ببينيم اگر به جاي فقهاي شوراي نگهبان بوديم چه نظري مي داديم؟
اما چگونه با بحث هاي خاص فقهي مي توانيم به معاهدات زيست محيطي بيانديشيم؟ به عنوان مثال معاهده کيوتو در خصوص کنترل مصرف سوخت فسيلي! چگونه مي توان با مخالفت جهان سلطه در خصوص استفاده از دانش هسته اي که به حفظ محيط زيست کمک مي کند برخورد نمود؟ با کمال تأسف ، توجه مجامع مذهبي خصوصاً حوزه هاي شيعي ، (با اينکه اين موضوع از ابتداي شکل گيري آيين کامل اسلام مد نظر قرآن کريم و پيشوايان معصوم ما بوده است) به اين موضوع کمتر جلب شده است . شايسته است در ابتداي بحث به چند نمونه از دستورات تعالي بخش ديني در اين خصوص اشاره کنيم:
ـ «...هُوَ أَنشَأکُم مِّنَ الأرضِ وَ استَعمَرکُم فِيهَا...»؛ (هود، 61) خداوند شما را از زمين خلق کرد و شما را مأمور آباداني آن نمود.
ـ «...وَ يُفسِدُونَ فِي الأرضِ أولَئِکَ هُمُ الخاسِرُونَ»(بقره ، 27) و آنان که در زمين فساد مي کنند از زيان کارانند.
ـ «...وَ لا تُسرِفُوا إنَّهُ لا يُحِبُّ المُسرِفِينَ» ؛ (انعام ، 141) اسراف نکنيد که خداوند اسراف گران را دوست ندارد.
امام صادق (ع): درختان ميوه دار را قطع نکنيد که خدا بر شما به شدت عذاب را فرود مي آورد. (وسائل ، 46 ، 13)
امام علي (ع): رسول خدا(ص) از ريختن سم حتي در سرزمين هاي مشرکين نهي فرموده است . (وسائل ، 46، 11)
با توجه به مثال هاي فوق و صدها نمونه ديگر از دستورات ديني ، عوامل زيست محيطي مانند آب و هوا ، از جمله مسائل مهمي هستند که مي بايست در مجامع فقهي شيعه طرح و بستر مناسب خود را بازيابند. دولت اسلامي بدون ارائل راهکارهاي روشن فقهي توان ورود در اين عرصه ها را ندارد و البته منابع غني شيعه به اندازه ي کافي به اين مهم پرداخته و تنها بايستي در جهت استخراج آن احکام ، تلاش هاي لازم صورت پذيرد. در مکتب تعالي بخش اسلام با احکامي روبرو مي شويم که بعضي جنبه نامي و جلوگيري کننده دارد مثل «...وَ لا تُفسِدُوا فِي الأرضِ بَعدَ إِصلاحِهَا ذَلِکُم خَيرٌ لَکُم إِن کُنتُم مؤمِنينَ» ؛ (اعراف ، 85) يعني بعد از اصلاح زمين در آن فساد به پا نکنيد که اين براي شما نيکوتر است ، اگر مؤمن بوده باشيد. بعضي از اين آيات جبنه ي ايجابي و آمرانه دارد، مثل «قل سيروا في الارض فانظروا کيف بدأ الخلق»؛ يعني بگو در زمين سير نماييد و بنگريد که پيدايش خلقت چگونه بوده است . بعضي از آيات نيز کيفيت شکل گيري و اهميت زمين در ارتزاق مردم را گوشزد مي نمايد: «وَ الأرضَ مَدَدناها وَ ألقَينَا فِيهَا رَواسِيَ وَ أنبَتنَا فِيهَا مِن کُلِّ شَيءٍ مَّوزُونٍ وَ جَعَلنَا لَکُم فِيهَا مَعايِشَ...» ؛ (حجر ، 19 و 20) ما زمين را امتداد داده و در آن کوه ها را قرار داديم و در آن از هر شيء موزون رويانديم و روزي شما را در زمين قرار داديم و بعد ، از نزول باران و روياندن گياهان و انواع ميوه ها و پيدايش بستان ها که محل ارتزاق انسان و حيوانات است، سخن مي گويد و بعد نسبت به خطر ظالمين در زمين اشاره کرده مي فرمايد: «وَ إِذَا تَوَلَّي سَعَي فِي الأرضِ لِيُفسِدَ فِيهَا وَ يُهلِکَ الحَرثَ والنَّسلَ وَاللهُ لا يُحِبُّ الفَسَادَ»؛ (بقره ، 205) زماني که ظالمين مستولي بر زمين گردند تلاش در هلاکت نسب و مزارع مي نمايند و خداوند فساد را دوست ندارد. به وضوح از اين آيه مي توان برداشت نمود که ويرانگري در نسل و محيط زيست حرام است . در اهميت حفظ نسل همين قدر بس که زمان وقوع طوفان نوح، براي جلوگيري از انقراض نسل حيوانات ، حضرت نوح (ع) به امر خدا، از هر نوع حيوان يک جفت در کشتي خود قرار مي دهد تا نسل حيوانات نيز همانند انسان ها منقرض نگردد. از جمله ادله اي که بر حرمت تخريب محيط زيست اشاره دارد قاعده ي لاضرر مي باشد . طبق اين قاعده ي فقهي ، ضرر به غير حرام است خواه کم باشد يا زياد و تخريب محيط زيست ضرر بر نسل هاي فعلي و آتي است. در ادله اي که براي نفي ضرر از قرآن کريم و روايات استفاده مي شود به خوبي مي توان اين قاعده را تعميم داد و شامل ضرر به محيط زيست دانست. در روايات نيز ذکر شده است که «لاضرر و لا ضرار في الاسلام» که بعضي در اين روايات ادعاي تواتر نموده اند.
گر چه بعضي الفاظ آن در نقل هاي مختلف ، تفاوت مي کند، اما از مصاديق ضرر، آلوده کردن محيط زيست انسان هاست و انواع آلودگي ها مشمول لاضرر مي گردد.
عمده ترين ظرفيت هاي نهفته در فقه ، محيط زيست را مي توان به شرح ذيل بيان نمود:
الف. همگاني بودن مسئوليت حفاظت: به طور کلي آنچه نزد عقل نيکو و پسنديده شناخته مي شود همه آنها در اصطلاح قرآن «عرف» ناميده مي شوند؛ که انسان بايد پيوسته در جامعه، اين روش نيکو و پسنديده را در پيش گيرد و ديگران را نيز به آن دعوت و سفارش کند. دستور قرآني «... وَ أمُر بِالعُرفِ...» (اعراف ، 199) و ساير آيات و احاديثي که در اين زمينه داريم همه و همه تأکيدي بر اين است که تنها انجام عمل نيک و صالح کافي نبوده ، بلکه بايد ديگران را نيز به اين روش دعوت کرد تا در جامعه عمل صالح گسترش پيدا کند، همگاني شود و در همه جا حاکم باشد.
ب. مسئوليت حاکم اسلامي در زمينه حفاظت: پروردگار متعال، طبيعت را رام و مورد تسخير و بهره برداري انسان قرار داده است. (اسراء ، 70) و در آيه ديگري نيز فرموده است: (ملک ، 15)
از اين آيه و آيات مشابه آن استفاده مي شود که انسان در راستاي بهينه سازي زمينه عبوديت خود و اجراي فرامين الهي نيازمند شناخت ابعاد مختلف طبيعت و محيط زيست خود و تأثير آن در جسم و جان خود است و بنا به روايتي که «الدنيا مزرعه الاخره» ، در حقيقت محيط زيست انسان ـ يعني دنياي ناسوتي او ـ مزرعه اي خوانده شده است که نيازمند پرورش و سلامتي است . از اين رو پيشوايان دين و رهبران اسلامي همواره پيشگام آن بودند که دنياي زيستي امت ها را از آسيب و فرسايش ايمن نگه دارند.
پيامبر اکرم (ص) فرمودند: «من سقي طلعه او سدره کانما سقي مؤمناً من الماء»؛ (وسائل الشيعه ، ج13 ، ص25 ، ح 4) کسي که درخت بياباني و درخت مورد استفاده انسان را آب دهد همانند کسي است که انسان مؤمني را سيراب کرده است.
و باز فرمودند: «لا تقطعوا الثمار فيصب الله عليکم العذاب صباً» (وسائل الشيعه ، ج13 ، ص198)
روايت اول ، ترغيب و تشويق به نگهداري منابع طبيعي و جنگل ها است و روايت دوم ، نهي از قطع درختان . البته به نظر مي رسد اين نهي ، نهي حکومتي باشد و دستور پيامبر اسلام است که نبايد درختان را قطع کنند و نتيجه ي آنرا که نزول عذاب الهي است بيان داشته اند.
در اينجا به اهم وظايف حکومت اسلامي در قبال محيط زيست اشاره مي شود:
1. پي ريزي قوانين زيست محيطي بر پايه اصول و مقررات الهي .
2. اجراي قانون مبارزه با مفسدان زمين و مخربان طبيعت در جهت تأمين مصالح عمومي.
3. توجه به مسائل محيط زيست و اخلاق زيست محيطي در تعليم و تربيت اسلامي و فرهنگ سازي زيست محيطي بر اساس تعاليم آسماني .
4. بهره گيري از افراد شايسته در هرم اداري محيط زيست که با قدرت تمام ، توانايي مقابله با مفسدان را داشته باشند.
5. بهره گيري از شيوه هاي نوين زيست محيطي سازگار با نظام اسلامي.
6. بهره گيري از سياست هاي کلان اقتصادي و فرهنگي براي توسعه ي پايدار توأم با حفاظت از منابع طبيعي و محيط زيست.
ج. به کار بستن احکام شرعي: کتاب ، سنت ، عقل و اجماع چهار منبع اصلي فقه هستند و از ظرفيت هاي بسيار بالايي در جهت وضع مقررات حفاظت از محيط زيست برخوردارند . به طور کلي از اين باب در دو بخش مي توان از فقه استعانت جست:
در بخش مقررات عام ، آيات و روايات بسياري دلالت بر اين دارند که به طور عام ايجاباً و سلباً احکام محيط زيست را بيان مي دارند و به گونه وجوب و حرمت و مستحب و مکروه ، برخي صورت تکليفي دارند و برخي صورت وضعي.

3. اسلام و محيط زيست
 

انسان مسلماني که از وحي الهام مي گيرد و پيوند خود را با عالم ملکوت پاس مي دارد، از تخريب طبيعت دوري مي کند و نگهباني از طبيعت را وظيفه خود مي شمارد. امام علي (ع) اين وظيفه را گوشزد مي کند و مي فرمايد: «خدا را پرهيزکار باشيد در حق شهرهاي او و بندگان ، که شما مسئول هستيد، حتي در مورد سرزمين ها و چهارپايان».
سفارش هاي دين به حفاظت از محيط زيست ، شامل نکاتي است که در مورد طبيعت آمده و عبارتند از:
1. آبادگري طبيعت: خداوند در قرآن کريم مي فرمايد: «او شما را از زمين پديد آورد و خواست که آنرا آباد کنيد.» امام علي (ع) نيز در نامه تاريخي خود به مالک اشتر ، او را به آباداني شهرهاي حوزه فرمانروايي اش توصيه مي کند و آنرا از وظايف او مي شمارد.
2. رام کردن طبيعت: در قرآن کريم واژه ي تسخير، چگونگي برخورد مسلمانان با طبيعت را نشان مي دهد. در آيه اي مي خوانيم: «خداوند کسي است که آسمان و زمين را آفريده ... و آنرا براي شما مسخر گردانيد... و اگر نعمت هاي الهي را شماريد ، از عهده شمارش آن برنمي آييد که آدمي ستمگري است بسيار ناسپاس». جمله آخر اين آيه به استفاده هاي نادرست انسان از طبيعت اشاره دارد.
3. نگهداري طبيعت: در جهان بيني اسلامي ، تمام جهان تحت حفاظت خداوند قرار دارد .در قرآن آمده است:« به درستي که پروردگار من بر همه چيز نظارت و حفاظت دارد».

4. جلوگيري از آلودگي محيط زيست با توجه به دستورات ديني
 

آدمي در آغاز زندگي ، موجودي تابع طبيعت بوده و براي زيستن خود به سخاوت آن نياز داشته است. همچنين از قدرت طبيعت به هنگام وقوع طوفان ، طغيان آب و فوران آتشفشان و حوادثي مانند آن، ترس و وحشت داشته است. انسان خود را ناچار ديد تا براي استفاده بهتر و بيشتر از مواهب طبيعي و نيز حفاظت از خود در برابر محيط ، بر دامنه اطلاعات خويش بيافزايد . به اين ترتيب آموخت که حيوانات را اهلي کند، از گياهان بهتر استفاده کند و پناهگاه هاي محکم تري براي خود بسازد . به مرور زمان در طبيعت نفوذ و دخالت کرد، اقليم مناطق را دگرگون ساخت، رودها و حتي درياچه هاي مصنوعي به وجود آورد و با دخالت هايش، تعادل طبيعت را بر هم زد و باعث بي نظمي و نابساماني در آن شد. بشر به موازات اين اقدامات ، متوجه خسارتي شد که به محيط زيست وارد ساخته است و اين آگاهي به تدريج افزايش يافت . در پاره اي از کشورهاي جهان مانند ايتاليا، يونان و فرانسه قدمت انجام بعضي از اقدامات زيست محيطي به قرن ها قبل برمي گردد، اما در سطح جهان چنين نبوده است و مهمترين اقداماتي که در اين زمينه انجام گرفته مربوط به قرن بيستم است. در سال 1909 کميته مشترک بين المللي بر اساس معاهده ي آب هاي مرزي ميان آمريکا و کانادا تشکيل شد. اين کميته به عنوان يکي از اولين کميسيون هاي بين المللي ، مسئول کنترل امور آلودگي آب شيرين شناخته شده است. ضرورت تشکيل چنين کميته اي به اين دليل بود که اصولا مشکلات ناشي از آلودگي رودخانه اي بين المللي و دريا ها تنها از راه اقدامات ملي و داخلي برطرف نمي شود و به همکاري ديگر کشورهاي ذي نفع نيز ، نياز دارد. در خاتمه جنگ جهاني دوم اقداماتي صورت گرفت که بسياري آنرا فقط در چارچوب مسائل نظامي مورد توجه قرار دادند. اين اقدامات مانند تشکيل دادگاه نظامي نورنبرگ ، تنها امور نظامي را مد نظر قرار نداده ، بلکه ابعادي از انهدام و تخريب محيط زيست نيز در لواي جرايم جنگي مورد بررسي قرار داده است. تعدادي از متهمان به اتهامي مانند روش به کارگيري زمين هاي سوخته، که در عقب نشيني نيروهاي آلمان از شوروي سابق، بالکان و نروژ به اجرا درآمد، مورد محاکمه قرار گرفتند . اما در کشور ما ، حمايت از محيط زيست و سالم نگه داشتن آن موضوعي است که از ديرباز مورد توجه بوده است . در روزگاران کهن ، متأثر از افکار ديني ، توجه خاصي در اين باره وجود داشته است و با ظهور مکتب نوراني اسلام بر ميزان و چگونگي اين حمايت نيز افزوده شد.
در ذيل به آيات و احاديث موجود درباره انواع آلودگي هاي زيست محيطي مي پردازيم:
از جمله آياتي که براي نهي از آلوده نمودن هواي محيط زيست مي توان استدلال کرد آيات زير است:
«وَ لا تُفسِدُوا فِي الأرضِ بَعدَ إِصلاحِهَا ...» (اعراف ، 56) زمين را بعد از اصلاح ، فاسد نکنيد.
«...وَ لا تُلقُوا بِأيدِيکُم إِلَي التَّهلُکَهٍ...» ؛ (بقره ، 195) با دستان خود خويشتن را به هلاکت نيفکنيد.
در وجه استناد به آيات کريمه فوق بر کسي پوشيده نيست که:
ـ آلوده کردن هواي محيط زيست ، فساد در زمين محسوب مي گردد.
ـ آلوده کردن هواي محل زندگي چون ماده حياتي است ، اقدام به هلاکت نفس تلقي مي گردد.
از منظر روايات نيز مي توان به روايات نبوي زير اشاره نمود:
امام صادق (ع) فرمودند: «نهي رسول الله (ص) أن يلقي السم في بلاد المشرکين »؛ (فروع کافي ، ج5 ، ص28 ، ح2) رسول خدا از ريختن سم در سرزمين مشرکين نهي فرموده اند.
وجه استدلال: وقتي ريختن سم که اعم از سموم خاک يا هواست در سرزمين مشرکين نهي شده است که به طريق اولي در سرزمين مسلمين حبس منعي است که عدم عمل به آن حرام خواهد بود، که البته احکام وضعي نيز به آن استوار خواهد بود. مثل ابطال معاملاتي که نتيجه ي آن ، آلوده کردن هواي زندگي انسان ها باشد.
- آيات قرآن کريم:
«...وَ جَعَلنَا مِنَ المَاءِ کُلَّ شَيءٍ حَيٍّ أفَلا يؤمِنُونَ» ؛ (انبياء ، 30) و همه چيز را از آب آفريديم ، آيا ايمان نمي آورند؟
«وَ هُوَ الَّذِي أنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأخرَجنَا بِهِ نَبَاتَ کُلِّ شَيءٍ...»؛ (انعام ، 99) او کسي است که از آسمان آب را فرستاد و همه نباتات را ما به وسيله آب رويانديم.
در اين مورد آيات فراوان ديگري هم وجود دارد.
روايات: امام صادق (ع) مي فرمايد: «سيد شراب الجنه الماء» ؛ (وسائل الشيعه، ج17 ، ص187 ، ح4 ، ب1)
همچنين «نهي رسول الله ان يتفوط علي شفير نهر ماء يستعذب منها أو نهر يستعذب او تحت شجره فيها ثمرتها»؛ (التهذيب ، ج1 ، ص353 ، ح11، ب15) رسول خدا (ص) نهي فرمودند از مدفوع نمودن در کناب نهر آب ، چرا که مردم از آن رنج مي برند يا در نهر آب که موجب رنجش مردم مي شود يا زير درختي که ميوه دارد.
همچنين فرموده اند: «لا تفسد علي القوم ماءهم»؛ (فروع کافي ، ج3 ، ص65 ، ح9) از آلوده کردن آب دشمنان بپرهيزيد.
قابل ذکر است که امروزه بر اثر آلوده کردن آب درياها سالانه ميليون ها تن ماهي از بين مي روند و محيط زيست انسان ها دچار آسيب مي شود. بعضي از دولت ها با دفع غيراصولي زباله هاي سمي و اتمي ، موجب آسيب مردم ساير کشورها مي گردند که نتايجي مثل جنون ، ناباروري ، فلج ، کوري و کري و خفگي انسان ها را به دنبال دارد.
ـ آيات قرآن کريم:
«الَّذِي جَعَلَ لَکُم الأرض فِراشًا وَ السَّمَاءَ بِنَاءً...»؛ (بقره ، 22) او کسي است که زمين را با فرش زيرپا و آسمان را سقف براي شما قرار داد.
«يَومَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخبَارَهَا بِأنَّ رَبَّکَ أَوحَي لَهَا» ؛ (زلزال ، 4 و5) يعني روز قيامت زمين از اخبار خود سخن مي گويد به آنچه که خداوند به آن وحي نموده است. همانگونه که مشاهده مي گردد زمين عنصري با شعور تلقي شده است که گنجينه اسرار الهي است.
ـ روايات: امام علي (ع): «فانکم مسئولون حتي عن البقاع و البهائم» ؛ (اصول کافي ، ج2 ، ص331 ، ح6) انسان ها مورد سؤال واقع مي شوند حتي در مورد زمين ها و چهارپايان.
گاهي صوت باعث هلاکت بعضي از انسان ها معرفي شده است: «وَ أخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيحَهُ فَأصبَحُوا فِي دِيارِهِم جاثِمِينَ» ، (هود، 67) و ظالمان را صوت شديد فراگرفت و صبح دم به هلاکت افتادند.
گاهي صداي بلند به صداي حمار شبيه و از آن نهي شده است: «وَ اقصِد فِي مَشيِکَ وَاغضُض مِن صَوتِکَ إِنَّ أنکَرَ الأصواتِ لَصَوتُ الحَميرِ»؛ (لقمان ، 19) هنگام راه رفتن متعادل باش و صداي خود را پايين بياور که بدترين صدا ، صداي الاغ است.
رسول خدا (ص): «يا اباذر ، اخفض صوتک عندالجنائز و عندالمقال و عندالقرآن». (شيرازي ،1420، ص112) اي ابوذر! در سه موضع صداي خود را پايين بياور: موقع تشييع جنازه ، موقع جنگ و موقع قرائت قرآن.

نظرات فقها در مورد محيط زيست
 

شيخ مفيد در مسائل حکومتي و سياسي ، مصلحت را معيار تصميم گيري والي مي داند که در مصرف درآمد زمين و زکات و واگذاري زمين هاي مفتوحه بر مردم طبق مصلحت عمل نمايد. (المقنعه ، شيخ مفيد ، نقل از مجله نور علم، ش40)
امام خميني: رعايت مصالح عمومي وظيفه حاکم اسلامي است.(صحيفه نور، ج17)
قطعا يکي از وظايف حاکم اسلامي رسيدگي به امور حسبه است که از مصاديق آن ، حفظ محيط زيست انسان هاست و مي توان اين امور را به شکل زير دسته بندي کرد:
ـ نظارت بر بازارها و صاحبان حرف
ـ نظارت بر قيمت ها و ترازوها
ـ نظارت بر اخلاق عمومي جامعه
ـ نظارت بر عبادات
ـ نطارت بر راه ها و ساختمان ها
ـ وظايف قضايي و غيره

نتيجه
 

با توجه به ديدگاه کليدي ديگر اسلام که آخرت است، تمام اعمال به خود انسان باز مي گردد و او نسبت به تمامي اعمالي که مرتکب شده مجازات مي شود . او مجبور به حمايت از دستاوردهاي حال براي آيندگان است. آخرت شناسي نيرويي براي اجراي صحيح اعمال است. تفکر قضاوت در مورد اعمال ، او را از انجام برخي اعمال و خودپرستي و خودخواهي دور نگه مي دارد. نقش انسان ، سروري او و مسئوليت او در برابر امانت، در قرآن آمده است و اين تصميم اوست که در اين راه حرکت کند. اما سؤال اينجاست که با اين همه هشدار در مورد رفتار انسان و نتيجه اعمال او تا چه حد امکان پذيرش خطر براي او باقي مي ماند . انسان و نتيجه اعمال او تا چه حد امکان پذيرش خطر براي او باقي مي ماند. انسان در جريان نقش خود در نظام کلي خلقت و شناخت سرشت انساني خويش در عالم خلقت مفهوم پيدا مي کند. بر اساس بررسي هاي انجام شده ، احکام علمي محيط زيست در اسلام ، داراي دو بعد فردي و حکومتي است که در بعد اول هر فرد از جامعه اسلامي ، در برابر محيط زيست مسئول است ؛ که شعاع آن چون جنبه ي فردي دارد، محدود به توانايي فرد است . در بعد دوم ، حفاظت از محيط زيست جنبه ي اجتماعي دارد و شعاع قدرت آن وسيع است و بر اساس آن آحاد مختلف مردم به صورت شرعي به انجام وظيفه خويش در قبال محيط زيست مکلف هستند.
بحران هاي زيست محيطي که ما امروزه با آنها روبرو مي شويم در زمان کوتاهي به جايي مي رسد که انسان مجبور است سؤالات مهمي از خود بپرسد . اين سؤالات ، ديگر تنها در زمينه ي ميزان پيشرفت علم و در اختيار داشتن فناوري و اطلاعات نيست، بلکه در مورد سرشت انساني ، جوهره ي هستي، سرشت و سرنوشت نهايي عالم هستي است.
با توجه به موارد فوق ، برنامه ريزي منسجم در جهت احياي فرهنگ اصيل اسلامي و توسعه احکام و تعاليم ديني در مورد نقش و اهميت واقعي طبيعت، تفهيم مالکيت حقيقي خداوند بر همه اموال و منابع ملي ، مذمت اسراف و تبذير و ايجاد روحيه ي صرفه جويي ، به خصوص در مورد منابع ملي ، راهکاري است که مي تواند جامعه ما را به سمت بهره وري معقول از منابع طبيعي هدايت نمايد.
کتابنامه:
1. قرآن کريم
2. شيرازي ، (1420) ، البيعه ، الوعي الاسلامي ، بيروت.
3. طالقاني ، محمود ، (1345) ، پرتوي از قرآن ، شرکت سهامي انتشار.
4. طباطبايي محمدحسين ، تفسير الميزان.
5. مطهري ، مرتضي ، (1985) ، اصول تفکر اسلامي برکلي.
6. مکارم شيرازي ، ناصر، (1365) ، تفسير نمونه ، انتشارات دارالکتب الاسلاميه.
7. وات، کنت ، (1374) ، مباني محيط زيست، ترجمه عبدالحسين وهاب زاده، مشهد: جهاد دانشگاهي.
8. Sardar, Ziauddin. Islamic Futures. New York; Mensell Publishing Limited
9.Chittick, William. Article, 'The Concept of Human Perfection.' From, The World .500pg.1991& I. New York; News World Communications. Feb
10. Nasr. S.H. The Encounter of Man and Nature. London; George Allen and Unwin v. pg. 1968 Ltd
منبع:مجموعه مقالات قرآن و حقوق - ش 3